چهارشنبه ۲۹ فروردین ۰۳

لیست 61 کلمه ی زیبای کاربردی در زبان انگلیسی

آموزش زبان و آموزشهای ضروری در مورد مهاجرت تحصیلی و اعزام دانشجو

لیست 61 کلمه ی زیبای کاربردی در زبان انگلیسی

۴۹ بازديد


در حالی که زبان هایی مثل زبان فرانسوی و پرتغالی به واسطه کلمات احساسی و عبارات زیبایی شناسانه شان معروف هستند، می توان حرف های زیادی درباره زیبایی های زبان انگلیسی زد. به هر حال، زبان انگلیسی هم کلمات فوق العاده ای مثل incandescent (به معنای شیئی که در حالت گرما تابش نور دارد)، euphoria (به معنای خوشحالی و نشاط)، mellifluous (دلنشین) و demure (خانم و ناز) به ما هدیه کرده است.

زیباترین کلمات انگلیسی

1- Labyrinth: تا به حال شده که در حال انجام یک کار خسته کننده و پیچیده باشید که مشکلات فراوانی به همراه داشته باشد؟ اگر در انجام چیزی گیر افتاده اید که به شدت پیچیده است، می توانید به آن Labyrinth بگویید. علاوه بر آن، هزارتوها یا مسیرهای پیچیده را نیز می توان با این کلمه توصیف کرد.

2- Ineffable: بسیار پیش می آید که یک چیز با کلمات قابل بیان نیست. در چنین مواقعی، می توان گفت که آن چیز Ineffable است که همان unspeakable (غیرقابل بیان)، یا indescribable (غیرقابل توصیف) است. مثلا اگر نمی توانید احساستان به یک نفر را در کلمات بگنجانید، می توانید بگویید احساستان ineffable است.

3- Incendiary: به معنی بسیار داغ یا قابل اشتعال است، هر چیزی که باعث آتش سوزی شود، در واقع incendiary به شمار می رود. با این حال، اگر context و کلیت حرف ما ربطی به آتش نداشته باشد، می توان از این کلمه برای توصیف کسی استفاده کرد که دنبال شر و دعواست.

4- Ephemeral: چیزهایی که تا ابد نمی مانند و در واقع “فانی” هستند، ephemeral به شمار می روند. از مکالمات گرفته تا دعواها، هیچ چیز ماندنی نیست، و البته این چیز بدی نیست.

5- Cynosure: در قرن هفدهم، از این کلمه برای توصیف دب اصغر استفاده می شد. اما الان، در واژه نامه Merriam-Webster علاوه بر آن این کلمه برای توصیف کسی به کار می رود در مرکز توجه است یا در راهنمایی دیگران می کوشد.

6- Propinquity: از این کلمه برای صحبت راجع به کسانی که نزدیک شما زندگی می کنند می توانید استفاده کنید؛ به جز همسایگان مجاور شما و هم اتاقی ها، از propinquity برای توصیف نزدیکی در ارتباط با یک نفر نیز می توانید استفاده کنید.

7- Infatuation: آیا شدیدا نیاز به نزدیکی با یک نفر یا شناخت بیشتر آنها دارید؟ پس شما ممکن است دارای infatuation یا همان شیفتگی باشید. همچنین می توانید در رابطه با شیفته ی یک چیز (غیر انسان) بودن نیز از این کلمه استفاده کنید، حالا یک برنامه ی تلویزیونی یا یک اسباب بازی.

8- Incandescent: اگرچه از این کلمه می توانید برای صحبت راجع به لامپ های داخل اتاقتان استفاده کنید، می توانید از آن برای صحبت راجع به هوش و زیرکی افراد نیز استفاده کنید.

9- Eudaemonia: این کلمه که ریشه اش واژه یونانی “eudaemon” است، به معنای خوش شانس یا خوشبخت بودن است. اگر در سلامتی یا لذت بسیار به سر می برید، این واژه راهی برای بیان آن است.

10- Raconteur: آیا داستان گوی خوبی هستید؟ می توانید به دوستانتان بگویید که شما یک raconteur هستید! حتی اگر بهترین داستان گو و راوی نیستید، این واژه همچنان جذاب خواهد بود.

11- Petrichor: ریشه های یونانی این کلمه به معنای “سنگ” و “خون آسمانی خدایان” به ما این کلمه ی بسیار جذاب برای بوی نم بعد از باران را می دهد. دانشمندان دهه های متعددی را صرف پژوهش راجع به علت خوشایند بودن این رایحه کرده اند.

12- Sumptuous: این کلمه که به معنای بسیار گران، لوکس یا باشکوه است، می تواند در توصیف هرچیزی از یک هتل و تعطیلات پنج ستاره گرفته تا پتوی زیبای مورد علاقه تان به کار برود.

13- Angst: اگر صبح با نگرانی راجع به این که چگونه روزی خواهید داشت بلند شدید، می توانید بگویید که در حال تجربه حس angst هستید. این حس، حس خوبی نیست. اما واژه ای که برای آن به کار می رود – که قدمتش به قرن هشتم می رسد – می تواند بسیار زیبا و آرامشبخش باشد.

14- Aesthete: به کسی که علاقه وافری به زیبایی و اجسام زیبایی شناسانه و زیبا دارد، می گویند Aesthete. اگر شما هم از کسانی هستید که بسیار از مجسمه ها و نقاشی ها دیدن می کنند و از آن لذت می برید، به احتمال زیاد شما هم aesthete هستید. به هر صورت، گفتن این واژه لذتبخش و جذاب است.

15- Nadir: این کلمه که در واقع به علم نجوم بر می گردد، در مکالمات روزمره و محاوره ای جای خودش را باز کرده. Nadir به معنای پایین ترین نقطه ی یک چیز است؛ مثلا “nadir of her

16- popularity: به معنای “کم ترین سطح محبوبیت او” می باشد. در مقابل آن، واژه “zenith” به معنای بالاترین نقطه و قله ی یک چیز است.

17- Miraculous: چیزی که بدون دخالت نیروهای ماوراءالطبیعه به نظر غیرممکن و نشدنی می آید، می تواند با این واژه توصیف شود. معنای آن “معجزه آسا”ست. حال این می تواند تولد یک بچه باشد یا توانایی صحبت با افراد دیگر وقتی که بسیار گرسنه هستید!

18- Lassitude: انرژی کم دارید؟ خستگی خود را – حالا چه ذهنی باشد و چه فیزیکی – می توانید با این کلمه توصیف کنید؛ اقلا بیان این موضوع زیباتر خواهد بود.

19- Gossamer: این کلمه می تواند برای توصیف هر چیز ظریف، زیبا، و دلنشینی به کار رود. حال آن چیز می خواهد یک شال زیبا و نازک تابستانی باشد یا بال های زیبای یک پروانه.

20- Bungalow: این کلمه یک کلمه گرم و دلنشین برای یک خانه به خصوص است؛ معمولا یک خانه یک یا نهایتا دو طبقه که سقف شیب دار دارد. البته معیارهای دیگری بسته به این که از این کلمه در کجای دنیا دارید استفاده می کنید ممکن است وجود داشته باشند.

21- Scintilla: البته این کلمه را با tarantula به معنای رتیل اشتباه نگیرید! از این کلمه برای توصیف جرقه یا اثر به جا مانده از یک چیز می توانید استفاده کنید. به عنوان مثال، بعد از خوردن آخرین تکه ی پیتزا ممکن است یک scintilla از گناه و عذاب وجدان را حس کنید. یا مثلا ممکن است scintilla را در جذب شدن به یک نفر که همین الان ملاقات کردید تجربه کنید.

22- Aurora: این کلمه که ریشه ی آن نام الهه ی طلوع خورشید در روم باستان است، در حال حاضر برای توصیف طلوع خورشید به کار می رود. و البته کاربرد بسیار زیباتر و دلنشین تر این کلمه، مربوط به شفق قطبی می شود که از زیباترین پدیده هاست. ممکن است شما صرفا برای دیدن Aurora Borealis به یک کشور دیگر سفر کنید!

23- Inure: همه ی واژه های زیبا معنای زیبا ندارند. این کلمه به معنای پذیرش یا عادت کردن به یک چیز نامناسب است. مثلا سرکوفت های گاه و بیگاه خانواده می تواند شما را به رفتار سمی از سمت دوستان و عزیزان inure کند.

24- Mellifluous: این کلمه ی شاعرانه به چیزی اشاره دارد که شیرین و دلنشین و لذت بخش است، بخصوص وقتی که به توصیف یک صدا می رسیم. مثلا ممکن است به نظر شما آواز سر صبح پرنده ها در فصل بهار بسیار mellifluous باشد.

25- Euphoria: این کلمه که ریشه ی یونانی آن برای اشاره به “سلامتی و سلامت بودن” به کار می رفت، در حال حاضر برای توصیف حس خوشبخشتی، شادی و اشتیاق شدید به کار می رود. حال euphoria ممکن است حاصل خوش شانسی و اتفاقات خوب باشد، یا یک حس بسیار خوب شخصی که از درون می آید.

26- Serendipity: احتمالا زمان هایی را به یاد دارید که رفتید قهوه بخورید و اتفاقی به بهترین کیک شکلاتی عمرتان برخوردید. یا مثلا وقتی که داشتید خانه را تمیز می کردید و گوشواره هایی را که خیلی وقت است دنبالشان بوده اید پیدا کردید. یا شاید دیده باشید که دانشمندان ناگهان به راه حل مسئله ای که سالها با آن درگیر بوده اند رسیده اند. همه ی اینها مواردی از serendipity هستند.

27- Cherish: این کلمه به معنای چیزی یا کسی را عزیز داشتن است. حال می خواهد خانواده باشد، یا خانه، یا شاید یکی از اموالتان (یا هر سه ی اینها!)، هر کسی چیزی یا کسی را دارد که او را cherish کند.

28- Demure: از این کلمه برای توصیف هر گونه رفتار آرام و نجیب به کار می رود. بسیاری باور دارند این کلمه از ریشه آنگلو-فرانسوی اش کلمه demorer یا demourer به معنای “خرامیدن” گرفته شده.

29- Elixir: این کلمه را بارها در فارسی شنیده اید: اکسیر! در قرن هفدهم، کیمیاگران باور داشتند که ساخت یک elixir که فلزات را به سنگ تبدیل کند و ماده ای که به افراد امکان جاودانه شدن را بدهد امکان دارد. اما نیازی نیست که این کلمه را با کاربرد اصلی اش به کار ببرید. مثلا می توانید از آن برای توصیف کوکتل بسیار خوبی که خودتان درست کرده اید نیز استفاده کنید.

30- Eternity: ابدیت. کلمات کمی برای توصیف مفهوم بی انتها و گاها ترسناک eternity وجود دارند.

31- Felicity: این نیز یک واژه ی زیبای دیگر برای توصیف حس خوشحالی و خوشبختی است. احتمالا دفعه بعدی که توسط عزیزترین افراد زندگی تان احاطه شده اید، به یاد این کلمه و حس خوب آن خواهید افتاد.

32- Languor: یک کلمه ی زیبای دیگر که معنای چندان زیبایی ندارد. به معنای تنبلی یا ضعف در ذهن یا بدن. به عنوان مثال ممکن است این حس را زمانی که ساعات طولانی به شکل فرسایشی کار کرده اید، تجربه کنید.

33- Love: همه این کلمه را شنیده ایم. احتمالا حداقل یک بار هم از آن استفاده کرده ایم. راه های زیادی برای تعریف این کلمه یا همان “عشق” وجود دارد. اما همه قبول داریم که این کلمه به زیبایی تک تک چیزهایی است که می تواند تعریفشان کند.

34- Solitude: اگر برونگرا هستید، این کلمه احتمالا مورد علاقه شما نخواهد بود، اما این چیزی از زیبایی اش کم نمی کند. کلمه Solitude به معنای “انزوا”ست.

35- Epiphany: این کلمه معانی مختلفی دارد. مثلا تجلی عیسی مسیح. اما اکثر افراد آن را به زمانی منسوب می کنند که چیزی را می فهمید که زندگی تان را تغییر می دهد! مثلا وقتی که می فهمید عاشق کسی هستید که فکرش را هم نمی کردید!

36- Quintessential: آیا تا به حال کسی را دیده اید که منعکس کننده تمام ویژگی های شهری که اهل آنجاست یا شغلش باشد؟ به چنین شخصی quintessential گفته می شود. مثلا اگر کسی کاملا نشان دهنده ی یک فرد بریتانیایی باشد می گویی: That’s so quintessentially British!

37- Plethora: این واژه دو معنا دارد – یکی زیبا، و دیگری نه چندان زیبا. در حالی که معنای اصلی این کلمه فراوانی و میزان زیادی از یک چیز است، در پزشکی به معنای حجم زیادی از خون در یک جراحت یا بخش از بدن به کار می رود.

38- Nemesis: همانقدر که این کلمه زیباست، به یک دشمن خونی اشاره دارد که همچنین قصد انتقام دارد! همان دوستی که هر بار پشتتان را دارد و جلوی رویتان تعریفتان را می کند، می تواند بدترین nemesis شما باشد.

39- Lithe: این کلمه ی تک بخشی و شکوهمند، برای توصیف یک بدن زیبا، نحیف و انعطاف پذیر به کار می رود. این مورد را در رقاص های باله بسیار دیده ایم.

40- Tranquility: امیدواریم که در تعطیلات بعدیتان به این حس دلنشین برسید. Tranquility حس آرامش و عدم نگرانی، و حس آزادی ذهنی است.

41- Elegance: همانقدر که این کلمه زیباست، معنایش هم زیباست. کلمه elegance به معنای وقار و زیبایی است.

42- Renaissance: چه بخواهید به دوره ای از زندگیتان اشاره کنید که در آن دوباره زنده شده اید و جان گرفته اید، چه بخواهید به برهه تاریخی بین قرون ۱۴ و ۱۷ و تحولات آن اشاره کنید، می توانید از این کلمه استفاده کنید. در هر صورت این واژه تمام نیازهای زبانی و زیباشناسانه تان را برآورده خواهد کرد.

43- Eloquence: این ویژگی را در اکثر سیاستمدارهای قهار دیده اید؛ یک بیان متقاعد کننده و به عبارت دیگر، “شیوا”.

44- Peace: یکی از زیباترین واژگان تاریخ بشریت. این کلمه هم به معنای “آرامش” است و هم به معنای “صلح”. چه کسی است که این دو را دوست نداشته باشد؟

45- Lullaby: هیچ واژه ای زیباتر از این برای توصیف یک ملودی آرامشبخش که قبل از خواب برای یک بچه خوانده یا پخش می شود، وجود ندارد. اما این کلمه فقط برای نوزادان و کودکان نیست، می توانید از آن به عنوان یک فعل به معنای لالایی خواندن برای یک نفر و خواباندن او یا آرام کردنش هم استفاده کنید.

46- Paradox: آغاز یک پایان. بهترین قانون بی قانونی است. اینها مثالهایی از پارادوکس یا تناقض هستند. و زندگی آیا چیزی جز تناقض هاست؟

47- Pristine: به نظر می رسد که این کلمه برق می زند. و چه کلمه ای بهتر از این؟ Pristine در وصف چیزی به کار می رود که کاملا طبیعی و دست نخورده است.

48- Effervescent: اگر یک نفر سرزنده و باحال دور و برتان دارید، به جای این که تنها بگویید او fun to be around است، می توانید سطح جملاتتان را بالاتر ببرید و بگویید او یک شخصیت effervescent دارد.

49- Opulence: آیا رویای زندگی در خیابان فرشته با یک مازراتی در پارکینگتان را دارید؟ پس می توان گفت شما رویای opulence و دولتمندی دارید.

50- Ethereal: این کلمه، حس خوبی را منتقل می کند. و الحق که معنای آن نیز چنین است. واژه ethereal به معنای آسمانی و heavenly است.

51- Sanguine: این کلمه ی پیچیده و زیبا چند معنی دارد. معمولا به عنوان یک هم معنی برای optimism یا خوش بینی به کار می رود. اما همچنین می تواند به رنگ سرخ خون یا هرچیز مربوط به خون نیز اشاره کند.

52- Panacea: او الهه ی سلامتی در یونان باستان بود. امروزه از این واژه برای اشاره به چیزی که قابلیت درست کردن و بهبود و تعمیر همه چیز را دارد استفاده می شود. یک شفای غایی و چیزی را تصور کنید که تمام مشکلات شما در طول روز را حل می کرد، آن چیز یک panacea به شمار می رود.

53- Bodacious: در حالی که از این کلمه برای توصیف انحنای اندام استفاده می شود، می توان همچنین از آن برای اشاره به چیزی که قابل توجه یا قابل تحسین است استفاده کرد. مثلا یک نفر ممکن است انرژی bodacious داشته باشد یا یک خانه امکان دارد دارای دکوراسیون bodacious باشد.

54- Axiom: در واقع ادعا یا چیزی است که به شکل گسترده همگان درستی آن را قبول دارند. مثلا گرد بودن و کره بودن زمین!

55- Silhouette: بسته به وضعیت دیدن یک silhouette می تواند ترسناک یا زیبا باشد. مثلا وقتی که لب دریا جلوی غروب آفتاب از خودتان عکس می گیرید و کاملا در آن سیاه می افتید و سایه نما یا همان silhouette شما در عکس است، بسیار زیباست.

56- Surreptitious: این کلمه را با superstitious یا همان خرافاتی اشتباه نگیرید. این به معنای آب زیرکاه بودن یا مخفی کار بودن است. مثلا کسی که در محل کار شما همیشه به نظر می رسد که دارد روی یک پروژه مخفی کار می کند یک فرد surreptitious است.

57- Ingenue: مثالهایی از این کلمه را می توانید در ادبیات کلاسیک، فیلمها و برنامه های تلویزیونی پیدا کنید. شخصیت های معصوم و ساده لوحی که در فیلمهای قدیمی می بینید ingenue هستند.

58- Dulcet: این کلمه جذاب هرچیز خوشایندی را توصیف می کند و به همین معناست. مثلا یک قطعه موزیک زیبای dulcet یا یک کیک شکلاتی عالی dulcet.

59- Tryst: این کلمه ی جذاب به رابطه ی پنهانی دو عاشق اشاره می کند. پس حواستان باشد که راجع به جلسه ی بعدی در محل کارتان با کلمه ی tryst صحبت نکنید.

60- Ebullience: این ویژگی را در سگهای ناز و کوچک می توانید ببینید. یعنی هیجان و اشتیاق.

61- Melancholy: حتما تا به حال کلمات sad یا sorrow را شنیده اید. اما این کلمه به زیبایی تمام به حس غم و سودا می پردازد. کجای غم زیباست؟ غم هم زیبایی های خودش را دارد.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.